اگر فکر می کنید چون فروشنده خوبی هستید، حتما مدیر فروش خوبی هم خواهید شد، باید بگویم که لازم است کمی بیشتر تامل کنید. این، یکی از بزرگ ترین دام ها در مسیر شغلی فروش است.
بسیاری از شرکت ها، بهترین فروشنده خود را به امید تکرار موفقیت، به عنوان «مدیر فروش» ارتقا می دهند. اما شش ماه بعد چه اتفاقی می افتد؟ آن ها هم یک فروشنده عالی را از دست داده اند (چون دیگر زمان فروش مستقیم ندارد) و هم یک مدیر ناکارآمد به دست آورده اند که در هدایت تیم ناموفق است.
چرا؟ چون وظایف کارشناس فروش با مدیر فروش، از زمین تا آسمان متفاوت است.
- کارشناس فروش، «سرباز خط مقدم» است؛ وظیفه اش جنگیدن فردی و فتح یک سنگر (یعنی بستن قرارداد) است.
- مدیر فروش، «ژنرال ستاد» است؛ وظیفه اش طراحی نقشه جنگ، مدیریت منابع و رهبری سربازان برای پیروزی در کل نبرد است.
یک مربی فوتبال، لزوما بهترین بازیکن تیمش نیست، اما می داند چطور از بهترین بازیکنان، یک تیم برنده بسازد.
این مقاله را نوشتم تا تفاوت دقیق این دو نقش حیاتی را برای شما روشن کنم. اگر کارشناس فروش هستید، می فهمید که برای ارتقا واقعی به چه مهارت هایی نیاز دارید. اگر مدیر یا صاحب کسب وکار هستید، می آموزید که از هر کدام از این دو جایگاه، دقیقا چه انتظاری باید داشته باشید.
سرباز خط مقدم (کارشناس فروش کیست؟)
کارشناس فروش، ویترین، نماینده و خط مقدم تماس شرکت با مشتری است. او کسی است که مستقیما با مشتری صحبت می کند، «نه» می شنود، اعتراضات را مدیریت می کند و در نهایت، معامله را به سرانجام می رساند.
۱. کارش چیست؟ (فقط تماس گرفتن نیست)
بسیاری تصور می کنند کارشناس فروش فردی است که تنها یک لیست تلفن در اختیار دارد و تماس می گیرد. اما وظایف او بسیار پیچیده تر و یک فرآیند کامل است:
- پیدا کردن مشتری (Prospecting): او باید فعالانه به دنبال سرنخ های جدید بگردد. از شبکه های اجتماعی، رویدادها، مشتریان قدیمی یا هر کانال دیگری، باید افرادی را پیدا کند که پتانسیل تبدیل شدن به مشتری را دارند.
- معرفی و پرزنت (Presentation): پس از شناسایی، باید محصول یا خدمت را معرفی کند. یک کارشناس حرفه ای، ابتدا مانند یک پزشک، «درد» و نیاز مشتری را تشخیص می دهد (که نیازمند شناخت انواع مشتری است) و سپس راه حل خود را (محصول) به عنوان درمان ارائه می کند.
- مدیریت اعتراضات (Objection Handling): مشتری می گوید: «گران است»، «باید فکر کنم»، «رقیب شما بهتر است». کارشناس فروش در اینجا متوقف نمی شود. او این اعتراضات را به عنوان بخشی از فرآیند می پذیرد و با مهارت، به آن ها پاسخ می دهد تا ذهن مشتری را شفاف سازد.
- پیگیری (Follow-up): اکثر فروش ها در تماس اول رخ نمی دهند. هنر اصلی کارشناس فروش در پیگیری مستمر، منظم و هوشمندانه است؛ بدون اینکه مزاحم به نظر برسد.
- بستن فروش (Closing): در نهایت، او باید مشتری را به تصمیم گیری نهایی هدایت کند که این خود نیازمند تسلط بر تکنیک های بستن قرارداد فروش است.
۲. هدفش چیست؟ (فروختن به هر قیمتی؟)
هدف اصلی و مستقیم کارشناس فروش، «دستیابی به تارگت فروش شخصی» است. (Target).
تمرکز او بر روی اعداد و ارقام فردی است. موفقیت او با میزان فروشی که خودش در این ماه یا این فصل ثبت کرده، سنجیده می شود. هدف او کوتاه مدت و بسیار مشخص است: فروختن، کسب کمیسیون و تکرار این چرخه.
۳. با چه کسی سر و کله می زند؟
دنیای کارشناس فروش، عمدتا «بیرون از سازمان» تعریف می شود. او بیشتر وقت خود را با این گروه ها می گذراند:
- سرنخ ها (Leads): افرادی که تازه با شرکت آشنا شده اند.
- مشتریان بالقوه (Prospects): افرادی که نیازشان شناسایی شده و در حال بررسی پیشنهاد هستند.
- تصمیم گیرندگان (Decision Makers): مدیران و افرادی که قدرت «بله» یا «نه» گفتن نهایی را دارند.
- نگهبانان (Gatekeepers): منشی ها یا مدیران دفتری که دسترسی به تصمیم گیرندگان را کنترل می کنند.
ژنرال پشت نقشه (مدیر فروش کیست؟)
حالا به ستاد فرماندهی می رویم. مدیر فروش، رهبر ارکستر فروش است. موفقیت او دیگر به فروش شخصی اش بستگی ندارد، بلکه به موفقیت کل تیمش وابسته است.
۱. کار این یکی چیست؟ (فقط دستور دادن نیست)
یک مدیر فروش ضعیف فقط دستور می دهد و گزارش می گیرد. اما یک مدیر فروش حرفه ای، وظایف بسیار گسترده تری دارد:
- تعیین استراتژی و اهداف (Strategy & Goal Setting): او نقشه راه تیم را مشخص می کند. بازار را تحلیل کرده و اهداف فروش (تارگت های) تیمی و فردی را بر اساس پتانسیل بازار و اهداف شرکت تعیین می کند.
- استخدام و ساختن تیم (Recruiting & Team Building): او باید بداند چه افرادی با چه مهارت هایی برای تیمش مناسب هستند. او مسئول جذب، مصاحبه و استخدام بهترین سربازان است. برای مطالعه بیشتر در این باره این مقاله را بخوانید: چگونه کارمند مناسب پیدا کنیم: راهنمای کامل و قدم به قدم
- آموزش و مربی گری (Training & Coaching): کار مدیر فروش پس از استخدام تمام نمی شود. او باید به طور مداوم تیم خود را آموزش دهد، نقاط ضعف آن ها را شناسایی کند و مانند یک مربی، به آن ها کمک کند تا بهتر بفروشند.
- ایجاد انگیزه (Motivation): تیم فروش مدام با «نه» شنیدن مواجه است. مدیر باید بتواند انگیزه تیم را در سطح بالا نگه دارد، چه با سیستم های پاداش، چه با قدردانی و چه با ایجاد یک محیط رقابتی سالم. برای مطالعه بیشتر در این باره این مقاله را بخوانید: چگونه یک تیم کاری موفق و با انگیزه بسازیم؟
- گزارش دهی و تحلیل (Reporting & Analysis): او باید عملکرد تیم را رصد کند، گزارش های تحلیلی تهیه کرده و به مدیریت ارشد ارائه دهد.
۲. هدفش چیست؟ (بردن جنگ، نه فقط یک نبرد)
هدف مدیر فروش، «دستیابی به اهداف تیمی» و «رشد پایدار» است.
تمرکز او بر روی موفقیت «ما» است، نه «من». او به دنبال بردن کل جنگ است، نه فقط یک نبرد کوچک. هدف او بلندمدت تر است؛ مسائلی مانند افزایش سهم بازار (Market Share)، کاهش هزینه های جذب مشتری و افزایش نرخ تبدیل کل تیم برای او اهمیت دارد.
۳. این با چه کسی سر و کله می زند؟
دنیای مدیر فروش، عمدتا «درون سازمان» تعریف می شود. او بیشتر وقت خود را صرف این گروه ها می کند:
- تیم فروش (کارشناسان): بیشترین زمان او صرف شنیدن مشکلات، مربی گری و هدایت آن ها می شود.
- مدیریت ارشد (CEO/Directors): برای گزارش دهی، دفاع از عملکرد تیم و دریافت اهداف کلان.
- سایر دپارتمان ها:
- بازاریابی (Marketing): برای هماهنگی در مورد سرنخ های ورودی و کمپین ها.
- مالی (Finance): برای بحث در مورد قیمت گذاری، تخفیف ها و بودجه بندی.
- پشتیبانی/محصول (Support/Product): برای انتقال بازخوردهای مشتریان از تیم فروش.
تفاوت در کارهای روزانه (این چه می کند، آن چه می کند)
اگر بخواهیم تفاوت این دو را ملموس تر درک کنیم، باید به کارهای روزمره آن ها نگاه کنیم.
۱. تمرکز کارشناس: «من» (فروش شخصی)
یک روز عادی کارشناس فروش اینگونه می گذرد:
- بررسی لیست پیگیری های امروز.
- انجام تماس های تلفنی یا ارسال ایمیل به سرنخ های جدید.
- برگزاری جلسه دمو یا پرزنت محصول برای مشتری.
- مذاکره بر سر قیمت و شرایط با یک مشتری بالقوه.
- ثبت تمام فعالیت ها در نرم افزار CRM شخصی خود.
- سوال کلیدی روزانه: «من امروز چقدر فروختم؟»
۲. تمرکز مدیر: «ما» (فروش تیمی)
یک روز عادی مدیر فروش اینگونه می گذرد:
- برگزاری جلسه صبحگاهی کوتاه با تیم برای بررسی اهداف روز.
- بررسی داشبورد مدیریتی CRM (گزارش کل تیم).
- گوش دادن به مکالمات ضبط شده یکی از کارشناسان و ارائه بازخورد به او (Coaching).
- حل مشکل یکی از اعضای تیم که در مذاکره با یک مشتری بزرگ به بن بست خورده.
- جلسه با تیم بازاریابی برای بررسی کیفیت سرنخ های هفته گذشته.
- سوال کلیدی روزانه: «تیم من امروز چقدر فروخت؟ و موانع آن ها چیست؟»
۳. گزارش دهی: چه کسی به چه کسی گزارش می دهد؟
این بخش بسیار ساده است:
- کارشناس فروش به مدیر فروش گزارش می دهد. گزارش او شامل: تعداد تماس ها، مشتریان مذاکره شده، فروش های بسته شده و پیش بینی فروش شخصی اش است.
- مدیر فروش به مدیریت ارشد (مانند مدیر عامل یا مدیر بازرگانی) گزارش می دهد. گزارش او شامل: عملکرد کل تیم، درصد دستیابی به اهداف، تحلیل دلایل موفقیت یا شکست در بازار و پیش بینی فروش کل تیم است.
جعبه ابزار این دو چقدر تفاوت دارد؟ (مهارت ها)
هر کدام از این دو نقش، به مجموعه مهارت های متفاوتی نیاز دارند. نمی توانید با جعبه ابزار یک سرباز، یک ارتش را رهبری کنید.
۱. مهارت های کارشناس (مذاکره، پیگیری، بستن فروش)
- گوش دادن فعال: توانایی شنیدن «نیاز» واقعی مشتری، نه فقط کلماتی که می گوید.
- متقاعدسازی و مذاکره: هنر چانه زنی، ارائه ارزش و رسیدن به یک توافق برد-برد.
- تاب آوری: توانایی شنیدن «نه» های مکرر و از دست ندادن انگیزه.
- مدیریت زمان شخصی: توانایی مدیریت کارهای روزانه فردی برای رسیدن به حداکثر بازده.
- دانش عمیق محصول: تسلط کامل بر جزئیات محصول یا خدمتی که می فروشد.
۲. مهارت های مدیر (نقشه کشی، تیم سازی، تحلیل داده)
- رهبری و الهام بخشی: توانایی ایجاد چشم انداز و همراه کردن تیم.
- مربی گری و توسعه افراد: هنر شناسایی استعدادها و کمک به رشد آن ها.
- برنامه ریزی استراتژیک: توانایی دیدن تصویر کلان بازار و چیدن استراتژی فروش.
- تحلیل داده ها: توانایی خواندن اعداد و ارقام در داشبوردها و تصمیم گیری بر اساس داده، نه حس شخصی.
- استخدام و مصاحبه: توانایی تشخیص فرد مناسب برای تیم.
- حل تعارض: مدیریت اختلافات احتمالی بین اعضای تیم یا بین تیم فروش و سایر بخش ها.
۳. ابزارها: این با CRM کار دارد، آن با داشبورد مدیریتی
حتی ابزارهای نرم افزاری آن ها نیز متفاوت است:
- کارشناس فروش از بخش «ورود اطلاعات» نرم افزار CRM استفاده می کند. او با تقویم، ایمیل و تلفن خود درگیر است تا فعالیت هایش را ثبت کند.
- مدیر فروش از بخش «گزارش ها و داشبوردها» در CRM استفاده می کند. او با ابزارهای هوش تجاری (BI) و فایل های اکسل تحلیلی سر و کار دارد تا عملکرد کل تیم را بسنجد.
نقشه راه ارتقا (چگونه از سرباز، ژنرال شویم؟)
اگر شما یک کارشناس فروش موفق هستید و رویای مدیریت در سر دارید، عالی است. اما برای پریدن به آن سمت میز، فقط خوب فروختن کافی نیست.
برای مطالعه بیشتر بخوانید: چگونه مدیر شویم؟ | راهنمای کامل متخصصان برای مدیریت تیم
۱. چه زمانی آماده مدیریت هستید؟ (نشانه هایش چیست؟)
شما زمانی آماده اید که:
- فقط زمانی که «خودتان» می فروشید خوشحال نیستید، بلکه زمانی که می بینید «همکارتان» با راهنمایی شما موفق به فروش شده، لذت بیشتری می برید.
- به جای تمرکز صرف بر مشتریان خود، شروع به دیدن تصویر کلان بازار و تحلیل رقبا می کنید.
- همکاران جدیدتر به صورت داوطلبانه برای راهنمایی گرفتن به سراغ شما می آیند و شما از این کار لذت می برید.
۲. باید چه چیزی یاد بگیرید که تا حالا لازم نداشتید؟
باید مهارت هایی را که برای مدیران گفتیم، کسب کنید. مهم ترین آن ها عبارتند از:
- تفویض اختیار: یاد بگیرید که کارها را به دیگران بسپارید، حتی اگر فکر می کنید خودتان آن را سریع تر انجام می دهید.
- تحلیل داده: یاد بگیرید چگونه از گزارش های فروش، روندهای معنادار استخراج کنید.
- مدیریت عملکرد: یاد بگیرید چگونه به افراد بازخورد (چه مثبت و چه منفی) بدهید.
- رهبری: یاد بگیرید چگونه به افرادی که شبیه شما نیستند یا انگیزه های متفاوتی دارند، انگیزه بدهید.
۳. قدم های عملی برای پریدن به آن سمت میز
- فراتر از وظایف خود عمل کنید: منتظر ارتقا نمانید. از همین امروز، مانند یک رهبر رفتار کنید. به همکاران جدید کمک کنید.
- مربی (Mentor) شوید: به صورت رسمی یا غیررسمی، مسئولیت آموزش یک کارشناس تازه کار را بپذیرید.
- مسئولیت های کوچک مدیریتی بگیرید: از مدیر خود بخواهید رهبری یک پروژه کوچک، مثلا فروش یک محصول جدید در یک منطقه خاص را به شما بسپارد.
- از مدیر خود بیاموزید: به کارهای مدیر فعلی تان دقت کنید. ببینید چگونه جلسات را مدیریت می کند، چگونه گزارش می دهد و چگونه با چالش ها برخورد می کند.
- آموزش ببینید: در دوره های مدیریت، رهبری و تحلیل داده شرکت کنید.
اشتباهات کشنده (این ها را انجام ندهید!)
در این مسیر ارتقا، تله های خطرناکی وجود دارد که بسیاری از مدیران تازه کار در آن گرفتار می شوند.
برای مطالعه بیشتر حتما بخوانید: اشتباهات رایج مدیران در سازمان که باعث شکست تیم می شود
۱. اشتباه اول: مدیریت همان فروشندگی است، فقط با حقوق بیشتر
این کشنده ترین اشتباه است. مدیر تازه کار (که قبلا فروشنده تاپ بوده)، می بیند تیمش در فروش مشکل دارد. چه می کند؟ خودش تلفن را برمی دارد و شروع به فروختن می کند تا تارگت تیم را پر کند.
- نتیجه: در کوتاه مدت شاید اعداد درست شوند، اما در بلندمدت، او یک تیم ضعیف و وابسته تربیت می کند و خودش نیز به دلیل حجم زیاد کار، فرسوده می شود. مدیر نباید ماهی بگیرد؛ باید ماهیگیری یاد بدهد.
۲. اشتباه دوم: مدیریت یا سرپرستی؟ (تفاوت ناظر با مدیر)
برخی فکر می کنند مدیریت یعنی بررسی ساعت ورود و خروج، چک کردن تعداد تماس ها و گزارش دادن اعداد به بالا. این «سرپرستی» (Supervising) است، نه «مدیریت» (Managing).
- سرپرست» فقط نظارت می کند.
- مدیر» توسعه می دهد، موانع را از سر راه تیم برمی دارد، استراتژی می سازد و افراد را رشد می دهد.
۳. اشتباه سوم: اهمیت ندادن به تیم سازی
مدیر جدید آنقدر غرق اعداد، تارگت ها و گزارش ها می شود که «انسان ها»ی تیمش را فراموش می کند.
- نتیجه: تیم انگیزه خود را از دست می دهد، فرهنگ تیمی مسموم می شود و بهترین افراد تیم، به دلیل بی توجهی مدیر، شرکت را ترک می کنند. به یاد داشته باشید شما اعداد را مدیریت نمی کنید؛ شما «افرادی» را مدیریت می کنید که آن اعداد را می سازند.
نتیجه گیری: حالا کدام راه را می روید؟ سرباز می مانید یا ژنرال می شوید؟
تا اینجا، تفاوت کامل بین تفنگ به دست گرفتن در «سنگر» (کارشناس فروش) و نقشه خواندن در «ستاد» (مدیر فروش) را درک کردید. دیدید که کارشناس فروش یک «انجام دهنده» (Doer) عالی است، اما مدیر فروش یک «توانمندساز» (Enabler) عالی است.
حالا دو مسیر شفاف پیش روی شماست:
- مسیر سرباز متخصص: شاید شما بگویید: «من از جنگیدن در خط مقدم، مذاکره با مشتری و هیجان بستن قرارداد لذت می برم و علاقه ای به مدیریت افراد و تحلیل داده ندارم.» این عالی است. شما می توانید یک کارشناس فروش ارشد، یک شکارچی مشتریان بزرگ (Key Account Manager) یا یک ستاره فروش باقی بمانید و درآمدی بسیار بیشتر از بسیاری از مدیران کسب کنید.
- مسیر ژنرال رهبر: و شاید بگویید: «من از فروختن تکی خسته شده ام. از اینکه به دیگران کمک کنم رشد کنند، نقشه بچینم و موفقیت تیمی را ببینم، لذت می برم.» این هم عالی است. پس آگاهانه قدم در مسیر مدیریت بگذارید و شروع به یادگیری مهارت های فصل ۴ کنید.
یک تمرین نهایی: یک کاغذ بردارید و کلمه «من» را در مرکز آن بنویسید. حالا ببینید کدام کلمات به شما احساس بهتری می دهند و در آن ها قوی تر هستید؟ «مذاکره»، «پیگیری»، «متقاعدسازی»، «بستن فروش»؟ یا «تیم سازی»، «استراتژی»، «تحلیل داده»، «آموزش دادن»؟
پاسخ شما به این سوال، مسیر شغلی آینده شما را روشن تر خواهد کرد. آگاهانه انتخاب کنید.
سوالات متداول (FAQ)
۱. اصلی ترین تفاوت کارشناس فروش و مدیر فروش چیست؟
اصلی ترین تفاوت در «کانون تمرکز» آن هاست. کارشناس فروش بر «موفقیت شخصی» (من) و دستیابی به تارگت های فروش فردی تمرکز دارد. اما مدیر فروش بر «موفقیت تیمی» (ما) متمرکز است و وظیفه اش استخدام، آموزش، ایجاد انگیزه و رهبری تیم برای دستیابی به اهداف کلان سازمان است.
۲. بزرگ ترین تفاوت مهارتی بین این دو نقش چیست؟
کارشناس فروش به مهارت های اجرایی و فنی مانند مذاکره، مدیریت اعتراضات، پیگیری و بستن قرارداد نیاز دارد. در مقابل، مدیر فروش به مهارت های انسانی و استراتژیک مانند رهبری، مربی گری (Coaching)، تحلیل داده ها، استخدام و تفویض اختیار نیازمند است.
۳. رایج ترین اشتباه یک کارشناس فروش که تازه مدیر شده چیست؟
بزرگ ترین اشتباه این است که وقتی تیم در دستیابی به هدف دچار مشکل می شود، مدیر جدید به جای مربی گری و پیدا کردن ریشه مشکل، خودش وارد عمل شده و شروع به فروختن می کند تا تارگت را پر کند. این کار در بلندمدت تیم را ضعیف، وابسته و بی انگیزه نگه می دارد.
۴. یک کارشناس فروش چه زمانی واقعا آماده مدیریت است؟
زمانی که از «کمک کردن به همکارانش برای فروش» بیشتر از «فروش شخصی خودش» لذت ببرد. نشانه های آمادگی عبارتند از: داشتن تفکر استراتژیک (فراتر از فروش این ماه)، لذت بردن از آموزش دادن به دیگران (مربی گری) و تمایل به پذیرش مسئولیت موفقیت کل تیم.

















0 دیدگاه